ز نینوای دلم، ناله می رود چندین

یزدفردا:سروده عاشورایی از  غلامرضا محمدی (کویر)

 دلم گرفته ز داغی گران، غمی سنگین!

ز نینوای دلم، ناله می رود چندین

چه روزگار عجیبی است رفته دردآلود! 

چه بی نواست زمان و چه بی وفاست زمین

چه نخل هایِ نجابت که سوخت از بیداد

چه سروهایِ محبت که اوفتاد از کین

زمین ز بخت سیه مهر و ماه را نشناخت

 زمانه قدر ندانست، آن عـــــــــــــزیزترین

بلند، پرچمِ حق، از شکستِ قامت اوست

رهینِ همّت او، آفتابِ روشنِ دین

چه اتّفاقِ غریبی که موج موج افکند 

حماسه های عجب، در کرانه های زمین

ز رازِ دلبریِ این چمن که میداند؟ 

به جز خدا که بنا کرد عشق را، آئین

 کشید دایره ی عشق، گردِ هستی او

جهان چو حلقه کشید و حسینِ عشق، نگین

گرفته زیر نگین هر چه دل در آفاق است 

دلی که نیست در این حلقه، میرود مسکین

 دلم گرفته کجائید بادهای بهار ؟

نفس کنید به تسکینِ جانِ من، مُشکین

از آن زمین که زمانی علی گریست بر آن 

که این مزار حسین من است بعد از این

از آن زمین که خدا آفرید از گل ونور 

از آن زمین که ز خون خداست، عطرآگین

که هر چه دل همه مجنون و آن زمین لیلی است

که هر چه دل همه فرهاد و آن زمین، شیرین

همان زمین که بهشت است پیش اهل نظر

همان که آب حیات است پیش اهل یقین

جهان، دریغِ بلندی است، بعد از آن طوفان 

زمان به نغمه ی افسوس میرود، غمگین

ز موج موج عطش لاله بردمید از درد 

کویر سوخت ز آتش، کجاست فروردین؟

محرم 1390 شمسی- محمدی(کویر)




  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا